نقد دیدگاه فاضل مقداد از عنوان مجرمانه محاربه با رویکرد ماده 279 قانون مجازات اسلامی 1392

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد تمام گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.

2 دانش‌آموخته دکتری تخصصی، فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.

چکیده

مقاله پیش‌رو، مناقشه بر چند فراز، از تفسیر فاضل مقداد پیرامون «محاربه» تدوین گردیده؛ با این پرسش که چرا این فقیه و مفسّر بزرگ بر آن است که «محاربه الله... عند الفقهاء کل من جرّد السلاح لإخافة الناس... من‌اهل الریبه کان او لم‌ یکن... فهو محارب» از جمله مناقشه بر عبارت «عند الفقهاء» است، با این وصف که می‌دانیم، جمع محلای به «ال» افادۀ عموم می‌کند، یعنی کل فقها نظرشان چنین است. پس از بررسی آثار فقها گذشته، از جمله شیخ مفید، شیخ الطائفه و شاگردان ایشان تا به فقهای معاصرِ خود فاضل مقداد، مشاهده می‌شود که نظرات مغایر و مخالف با بیان ایشان، درباره قید «اهل الریبه کان او لم‌ یکن» در کتب فقهی گذشته، وجود دارد، بلکه برخی از فقهای گذشته به‌وضوح اعلام کرده‌اند که محارب، کسانی هستند که اهل «دغاره» و «ریبه» باشند و مفهوم لغوی این قید نیز با عنوان «أشقیاء» تفسیر می‌گردد. فقهای متعددی از ابهامات موجود در قید مذکور و مدخلیت یا عدم مدخلیت آن انتقاد کرده‌اند. ازآنجایی‌که این منبع فقهی به‌عنوان مرجع مهم در ارتباط با اصل 167 قانون اساسی مورد رجوع قرار می‌گیرد، ضروری است که این نقدها در چارچوب تفسیر مضیّق از عبارت مجرمانه در ماده 279 قانون مجازات اسلامی مورد بررسی و اصلاح قرار گیرد؛ بنابراین، نتیجه این تحقیق توصیه به اصلاح ماده 279 قانون مجازات اسلامی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه‌ای استفاده کرده است.

تازه های تحقیق

1) نتیجه‌گیری

از مجموع آنچه در متن مقاله به‌طور مستند گذشت، نتایج زیر حاصل گردید:

1- محارب به مردانی اطلاق می‌شود که با تعدد یا تکرار جرم در لیست سیاه مجرمان خطرناک قرار گرفته‌اند و دارای پیشینه‌های کیفری متعدد هستند. به اصطلاح، این افراد اهل دعاره و اشقیاء محسوب می‌شوند؛ لذا مجرمان اتفاقی و بدون پیشینه کیفری مؤثر، به‌عنوان محارب (با وصف تجرید سلاح برای غارت اموال مردم به شکل مقرون به اضافه) محسوب نمی‌شوند، بلکه در اغلب موارد، آن‌ها تحت عنوان سرقت مسلحانه و موارد مشابه تفهیم اتهام می‌شوند.

2- مجازات ترکیبی مجرمان، در باب محاربه، با معنای «او» در معنای اباحه، سازگارتر است تا از باب «او» به معنای تخییر باشد.

3- تفسیر مضیق و حداقلی و نیز به نفع متهم، بر اساس آنچه در مقاله گذشت، اقتضاء می‌کند که بسیاری از متهمان به محاربه، بدون پیشینه کیفری، با وصف مجرمانه‌ای غیر از محاربه، تفهیم اتهام شوند. این استنباط با عطف بر «یسعون فی الارض فساداً» نیز تأیید می‌شود.

بر مبنای پژوهش و دستاوردهای این مقاله، پیشنهاد می‌شود که ماده 279 قانون مجازات اسلامی بر اساس آنچه متناسب با سیاست کیفری مبتنی بر مفاد آیه محاربه است، به صورت زیر تعریف و جرم‌انگاری شود: «محاربه عبارت است از کشیدن سلاح توسط مهاجمان ذکور و سابقه‌دار و مفسد به سوی مردم با قصد غارت اموال آنان در قالب سرقت کبری، حتی اگر این عمل منجر به ضرب و جرح یا قتل آنان شود».

4- از نظر نویسندگان مقاله، نا امنی در محیط، اثر و پیامد محاربه است و نه جزء معنی و ماهیت محاربه. به نظر می‌رسد که ماده پیشنهادی فوق، در تعریف محاربه، کوتاه، گویا و مناسب‌تر با فن قانون‌نویسی، به‌ویژه در امور کیفری، است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Critique of Faḍil al-Miqdad's Perspective on the Criminal Offense of 'Moharebeh' under Article 279 of the 1392 Islamic Penal Code

نویسندگان [English]

  • Amirhamzeh Salarzaei 1
  • Gamileh Afroushteh 2
1 Professor of Fiqh and Fundamentals of Islamic Law, University of Sistan va Balouchestan, Zahedan, Iran
2 PhD Graduate of Fiqh and Fundamentals of Islamic Law, University of Sistan va Balouchestan, Zahedan
چکیده [English]

This article, through several arguments, examines the interpretation of the term 'Moharebeh' (waging war against God) by the jurist and prominent exegete Faḍil al-Miqdad. It questions why this eminent jurist asserts that 'Moharebeh against God...according to the jurists, is the act of every person who has unsheathed a weapon to terrify people... whether he is of ill repute or not... he is a Mohaarib (wager of war).' One of the points of discussion is the phrase 'ind al-fuqahā' (according to the jurists), given that the definite article 'al' in Arabic denotes generality, implying that this is the view of all jurists. However, upon examining the works of past jurists, including Sheikh al-Mufid, Sheikh al-Tā'ifah, and their students, up to the contemporary jurist Faḍil al-Miqdad himself, it is observed that there are divergent and contradictory opinions in classical fiqh literature regarding the stipulation 'whether he is of ill repute or not.' In fact, some past jurists have clearly stated that a Mohaarib is one who is of 'deceit' and 'ill repute,' and the linguistic meaning of this stipulation is interpreted as 'wicked ones.' Multiple jurists have critiqued the ambiguities in this stipulation and its relevance or irrelevance. Given that this fiqh source is referred to as an important reference in relation to Article 167 of the Iranian Constitution, it is necessary that these criticisms be examined and addressed within the framework of a narrow interpretation of the criminal term in Article 279 of the Islamic Penal Code. Therefore, the conclusion of this research is a recommendation to amend Article 279 of the Islamic Penal Code. The present paper has utilized a descriptive-analytical method and library resources.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Moharebeh
  • Faḍil al-Miqdad
  • Kanz al-'Irfan
  • According to the Jurists
  • People of Ill Repute
  • Critique of Article 279 of the Islamic Penal Codets
  1. قرآن

    1. ابن اثیر، مجد الدین محمد. (۱۳۶۷). النهایه فی غریب الحدیث. قم: اسماعیلیان.
    2. ابن عقیل، بهاءالدین عبدالله. (۱۴۰۸ق). شرح ابن عقیل. تحقیق محمد بن محی الدین عبد الحمید. تهران: ناصرخسرو.
    3. ابن منظور، محمد بن مکرم. (۱۴۲۳ق). لسان العرب. قاهره: دارالحدیث.
    4. انصاری، جمال الدین ابن هشام. (بی‌تا). مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب. قاهره.
    5. آخوند خراسانی، محمد کاظم. (۱۴۲۳ق). کفایة الاصول. چاپ هفتم. قم: موسسه نشر الاسلامیه.
    6. تفتازی، ملاسعد. (بی‌تا). مختصرالمعانی. تهران: انتشارات مصطفوی.
    7. حسینی عاملی، سید جواد. (بی‌تا). مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه. قم: جامعه المدرسین حوزه علمیه
    8. حلبی، نقی بن نجم. (بی‌تا). الکافی فی الفقه. نجف: مکتب امام امیرالمومنین (ع).
    9. حلی، ابن ادریس. (بی‌تا). السرائر. قم: موسسه نشر الاسلامیه.
    10. حلی، ابن فهد. (۱۴۰۷ق). المهذب البارغ فی شرح المختصر المنافع. محقق: مجتبی عراقی. قم: انتشارات جامعه مدرسین قم.
    11. حلی، حسن بن یوسف. (۱۴۰۹ق). قواعد الاحکام. تهران: نشر استقلال.
    12. حلی، مقداد بن عبدالله. (۱۴۰۴ق). التنقیح رائع لمختصر الشرائع. محقق: سید عبداللطیف؛ حسینی کوه کمری. قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
    13. حلی، نجم الدین (بی‌تا). شرایع الاسلام. قم: نشر اسلامی.
    14. درویش، محی الدین. (۱۴۲۸ق). اعراب القرآن و بیانه. چاپ دوم. نجف: نشر سلیمان‌زاده.
    15. زرکشی، بدرالدین. (بی‌تا). البرهان فی علوم القرآن. سایت اینترنتی کتابخانه مدرسه فقاهت.
    16. سلار، ابن عبدالعزیز. (۱۴۰۴ق). المراسم العلوی. تحقیق: سید محسن حسینی امینی. قم: المعاونیه الثقافیه للمجمع العالمی لاهل البیت (ع).
    17. سیوری، فاضل بن مقداد. (۱۳۸۵). کنز العرفان فی فقه القرآن. قم: مکتب المرتضویه.
    18. سیوطی، عبدالرحمن. (1297ق). البهجة المرضیه فی شرح الالفیه. تهران: انتشارات علمیه اسلامی.
    19. سیوطی، عبدالرحمن. (بی‌تا). الاتقان فی علوم القرآن. چاپ اول. بیروت: دارالفکر.
    20. طباطبایی، محمد حسین. (1387). تفسیر المیزان. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
    21. طبرسی، فضل بن حسن. (۱۴۲۸ق). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار المرتضی.
    22. طرابلسی، عبدالعزیز بن براج. (۱۴۰۶ق). المهذب. قم: موسسه نشر اسلامی.
    23. طوسی، محمد بن حسن. (۱۳۸۸). المبسوط فی فقه الامامیه. چاپ دوم. قم: مکتب المرتضویه.
    24. طوسی، محمد بن حسن. (۱۴۲۴ق). معجم الفقهی لکتب شیخ طوسی. قم: موسسه دایره معارف الفقه الاسلامی.
    25. قطب راوندی، سعید بن هبه الله. (۱۴۰۵ق). فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام. قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
    26. مفید، محمد بن محمد. (۱۴۳۰ق). المقنعه. قم: موسسه نشر اسلامی.
    27. مکی عاملی، محمد بن جمال الدین. (۱۴۱۰ق). روضه البهیه. تهران: مکتبت العلمیه الاسلامیه.