نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری تخصصی و استاد سطوح عالی حوزه، قم، ایران
2 سطح چهار حوزه و مدرس سطوح عالی حوزه، قم، ایران.
چکیده
تازه های تحقیق
تحلیل و جمعبندی
در فهم لغوی نزدیکی و وطی گرچه اطلاق وجود دارد و شامل وطی متعارف و غیر متعارف میشود، اما با توجه به فهم فقیهان اگر قائل نشویم که انصراف به وطی متعارف دارد، لااقل این است که از جهت شمول در غیر متعارف اجمال وجود دارد، در نتیجه معیار و میزان استنباط و برداشت فقهی است. و لذا باید به مبانی فقهی فقیهان رجوع کرد.
اما از جهت حقوقی با توجه به اینکه قانون مدنی در ماده ۱۰۴۳ ازدواج دختر باکره را موقوف به اذن ولی میداند، اما در خصوص موضوع مسئله رابطه غیر متعارف و این که اسباب زوال بکارت و به دنبال آن سقوط اذن ولی چیست؟ ساکت است و ملاک را تعیین نکرده است.
برخی شارحان این قانون در صدد بیان ملاک و تبیین مصادیق ثیبوبت بودهاند، لکن در این کتب از نزدیکی در دبر بحثی نشده است، و به مصادیق دیگر اشاره شده است، در حالی است که این مورد به دلیل سالم ماندن پرده بکارت، در جامعه مبتلا به است و در دو حالت قابل تصویر است: گاه به صورت رابطه نامشروع قبل از ازدواج و گاه به صورت مشروع بعد از عقد شرعی بین زوجین اتفاق میافتد. لکن ممکن است با تطبیق ملاک بیان شده توسط حقوقدانان و تطبیق بر مورد نزدیکی در دبر مشخص گردد که ملاک ثیبوبت در مورد دختری که نزدیکی در دبر شده است تطبیق نمیکند، زیرا آنها ملاک را نزدیکی شرعی دانستهاند. و اما بر اساس نظر عدهای دیگر از حقوقدانان که تعیین ملاک را بر عهده عرف و فقیهان نهادهاند، لکن به دلیل اختلاف برداشتها عرف ملاک قابل اتکاء در این مورد نمیباشد.
به نظر میرسد این مسئله از حیطه نظر مفسران قانون خارج است، ولی دسته دوم که آن را به عرف و شرع واگذار کردهاند صحیح است اما گروه اول که ملاک را نزدیکی شرعی میدانند اگر برگرفته از مبانی فقهی فقیهان باشد قابل دفاع است، در غیر این صورت نظر این گروه نمیتواند مرجع باشد.
اما در تبیین مسئله ازاله بکارت و نزدیکی و آمیزش به فهم عرف نیز مشکل است، زیرا هر شخصی نمیتواند فهم صحیحی از عرف داشته باشد، علاوه بر آن که خود فهمی عرفی هم دچار اختلاف و ابهام است، و لذا لازم است رجوع به مبانی فقهی شود. و در صورت نیاز فهم عرفی فقیه ملاک خواهد بود، و مسئله از طریق دیدگاه فقیهان روشن شود.
با توجه به بررسی مفهوم لغوی و حقوقی و عرفی مسئله، مرجع و معیار در حل مسئله رجوع به مبانی و نظرات فقیهان در این مورد است، آنچه در این باره میتوان گفت با بررسی دیدگاه فقهی بر اساس مبانی فقیهان رابطه غیر متعارف باعث سقوط اذن ولی نمیشود، شخص باکره محسوب میشود و باید برای عقد ازدواج از ولی اجازه بگیرد و طبق مبانیای که گفته شده آمیزش مطلق سبب ازاله بکارت است، انصراف به آمیزش متعارف (وطی در قبل) دارد و آمیزش نامتعارف (وطی در دبر) از این قسم خارج است و شامل آن نمیگردد، و اما در مورد دختری که ازدواج کرده و قبل از ازاله بکارتش با همسر شرعیاش آمیزش نامتعارف (وطی در دبر) داشته باشد و سپس از او جدا شده است، تنها بنابر مبانی چهارم مبنای سید یزدی (نظریه چهارم) ثیبه شده است، و برای ازدواج بعدیاش نیاز به اذن پدر یا جد پدری ندارد، البته دلیل سقوط اذن ولی تحقق آمیزش غیر متعارف نمیباشد بلکه بخاطر این که طرف تحقق عقد واقع شده است.
اما بر اساس دیگر مبانی این شخص بر وصف بکارت باقی است؛ و لذا در ازدواج اذن ولی ثابت است؛ چرا که در این مبانی ازاله پرده بکارت، ازاله از طریق وطی مطلقاً یا فقط وطی شرعی است و این امور با آمیزش نامتعارف (وطی در دبر) محقق نمیگردد و اگر مراد وطی در دبر بوده باید به صورت مقید بیان میشد. در نهایت باتوجه به مبانی فقهی مجرد نزدیکی و رابطه غیر متعارف نمیتواند معیاری برای سقوط اذن ولی در ازدواج باشد. علاوه بر این که ممکن است معتقد باشیم عدم سقوط اذن ولی به احتیاط نزدیکتر باشد.
بر این اساس چنانچه قانونگذار بخواهد در این زمینه نظر قانونی را مصوب یا اصلاح کند با توجه به مبانی و نظریات فقهی که بیانی شد میتوان در قانون معتقد به عدم سقوط اذن ولی با نزدیکی غیر متعارف شد.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In the marriage contract of a girl, the consent of the guardian (idhn al-walī) is a requisite condition. However, in Islamic jurisprudence (fiqh), there are circumstances under which this consent is nullified, such as the loss of virginity through conventional intercourse. A pertinent question arises regarding whether anal intercourse - termed "unconventional intercourse" - also nullifies the guardian's consent. From a legal perspective, given that civil law follows the principles of fiqh, conventional intercourse impacts the regulations concerning a girl's marriage in family law. However, just as this specific issue has not been thoroughly examined in Islamic jurisprudence, the legal criterion for unconventional intercourse has also not been established, and its determination is deferred to custom (‘urf) and religious law (shar‘). Through an analysis of the perspectives found in Imāmī jurisprudential texts, four foundational principles (usul al-fiqh mabānī) are identified, the application of which to this issue yields differing conclusions. Upon examining these four viewpoints, it can be concluded that in the case of unconventional intercourse, the guardian's consent is not nullified, based on all established principles.
کلیدواژهها [English]